| |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
هوش DQ چیست و چرا مهم است؟
جک ما، سرمایهدار بزرگ چینی و موسس شرکت علیبابا، معتقد است هوش هیجانی (EQ) کلید موفقیت است و حتی از آن بالاتر افراد را نیازمند LQ (یعنی IQ عشق) میداند.
چه کسی با این جمله موافق باشد و چه نباشد، یک نکته کلیدی در لیست او نادیده گرفته شده است. این نوع هوش تنها برای هدایت همان کسبوکاری که خود جک بنیانگذارش بوده، لازم و ضروری است.
هر چقدر سبک زندگی ما بیشتر به سمت متصل شدن همه چیز به هم میرود، هوش دیجیتال یا DQ برای موفقیت فردی و رفاه اجتماعی، اهمیت بیشتری مییابد. مشکل این است که بیشتر کشورهای دنیا بهطور کامل با DQ و اثرات آن آشنایی ندارند.
بسیاری افراد فکر میکنند DQ یعنی مهارتهای مورد نیاز برای استفاده موثرتر از تکنولوژی؛ مثلا اینکه چطور مشکل کامپیوتری که روشن نمیشود را حل کنیم یا بلد باشیم از همه ویژگیهای گوشی هوشمندی که داریم استفاده کنیم. اما در واقع این DQ نیست.
برخی دیگر فکر میکنند DQ یعنی مدت زمان استفاده از صفحات دیجیتال و آگاه بودن از خطرات رو به افزایش این صفحات برای کودکانی که بیش از حد از آنها استفاده میکنند یا آگاهی از این مساله که چه زمانی باید اتصال دستگاه خود را قطع کنید و هر چیزی در این حوزه را که اعتیادآور است، از خودتان دور کنید. اینها بخشی از DQ و در واقع یکی از عواملی هستند که آن را تعریف میکنند.
طبق اعلام موسسه DQ که در سال ۲۰۱۶ این مخفف را اختراع کرد، هوش دیجیتال عبارتست از: «مجموعه ای از تواناییهای اجتماعی، احساسی و شناختی که به افراد امکان میدهند با چالشهای این حوزه مواجه شوند و با نیازهای زندگی دیجیتال سازگاری پیدا کنند.»
رسانههای دیجیتال جدید هر سال معرفی میشوند و با توجه به اینکه کاربران آنها دائما در حال افزایش هستند و سن کودکانی که به آنها دسترسی پیدا میکنند در حال پایین آمدن است، توجه بیشتری را به خود جلب میکنند. امروز، یک کودک ۸ ساله میتواند به راحتی دسترسی مستقل به اینترنت داشته باشد.
اما برخلاف IQ که معمولا بصورت ژنتیک از قبل مشخص شده، DQ باید ایجاد شود. این نوع هوش، عنصر اساسی توسعه مهارتها برای نیروی کار آینده است، چون مثل یادگیری زبان، در سنین پایینتر به شکل موثرتری جذب میشود.
مطالعهای که اخیرا در مورد ۳۸ هزار کودک ۸ تا ۱۲ سال در ۲۹ کشور مختلف انجام شده، به این نتیجه رسیده که بیش از نیمی از این کودکان در معرض حداقل یک تهدید مرتبط با اینترنت هستند. این تهدیدها عبارت است از: کاهش همدلی دیجیتال (که منجر به افزایش اضطراب در میان همسن و سالان میشود)، استفاده بیش از حد از صفحات دیجیتال، اعتیاد دیجیتال، خشونتهای سایبری، هک اطلاعات هویتی و سوء مدیریت حریم خصوصی آنلاین.
نکته هشداردهندهتر این است که جوانان در کشورهای نوظهور ۳/ ۱ برابر بیشتر از همسن و سالان خود در کشورهای توسعهیافته از نظر دیجیتالی، در معرض این تهدیدها هستند.
این واقعیت که یک کودک میتواند با دست خودش، در هر زمان و مکانی به دنیای آنلاین دسترسی داشته باشد، نه فقط برای والدین و سازمانهای جامعه مدنی، بلکه برای آموزشدهندگان، قانونگذاران، دولتها، رسانهها و حتی پلتفرمهای مصرفکننده و برندها، باید بالاترین نگرانی موجود باشد.
منبع: World Economic Forum
کانال تلگرامی عشق پول،دنیای تجارت کلیک کنید
پایان «مهندسی مردم» و آغاز «مردم مهندس»
عدهای هنوز بر این باورند که میشود ذهن مردم و تصمیم جمعی آنها را مهندسی کرد و به هر شکلی درآورد. اینها هنوز برای گروههای مرجع مردم خیلی وزن قائل هستند و فکر میکنند مردم به افراد و گروههای خاصی نظر دارند و مطابق دیدگاه آنها عمل میکنند.
چنین تصوراتی درباره مردم بدون ملاحظه تغییرات عمیقی است که در جامعه ایران صورت گرفته است. جامعهای که در چهل سال گذشته چند گونه دولت، تجربیات تاریخی و سیاستهایی با نتایج بسیار متفاوت را پشت سر گذاشته است. ایران جامعهای است که میلیونها دانشجو و تحصیلکرده دارد، و هر کسی در گوشی همراه خود همزمان مصرفکننده، توزیعکننده و تولیدکننده محتواهای مختلف است. جامعه ایرانی مقاومت کردن، تغییر دادن، منعطف بودن، صبر کردن، اعتراض و سکوت، و از همه مهمتر انتخابگر بودن و سبک زندگی ترکیبی را آموخته است.
سبک زندگی ترکیبی ویژگی آدمهایی است که دیگر ارزشها و هنجارها و سلیقههای یکدست ندارند. اینها آدمهایی هستند که میتوانند موسیقی لسآنجلسی گوش کنند، روزه بگیرند، نماز بخوانند، همزمان با دخالت دین در سیاست مخالف باشند، ولی رعایت هنجارهای دینی را در زندگی خود بپسندند، اما غیردینداران را هم تحمل کنند؛ سفر زیارتی هم میروند اما از سفر تفریحی به آنتالیا هم نمیهراسند. این آدمها در فضای مجازی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم انتخابگر هستند و رهبران سیاسی را برای خود میخواهند و نه خود را در خدمت رهبران سیاسی. سیاستمداران و این مردم میتوانند با هم تعامل کنند و دست آخر این آدمها هستند که سیاستمداران را تغییر میدهند.
مردم انتخابگر با سبک زندگیهای ترکیبی، سیاستمداران را در خود حل میکنند. آنها که بخواهند این مردم را در خود حل کنند، یا قائل به مهندسیکردن اذهان باشند، راه به جایی نخواهند برد. مردم انتخابگر را میتوان طرف گفتوگو قرار داد، آنها را قانع کرد، از آنها عذرخواهی کرد و انتظار داشت اعتماد کنند، اما به سختی میشود چیزی را به زور تکرار یا هجوم تبلیغاتی در ذهن آنها فرو کرد.
این مردم البته یکدست نیستند و همه نیز در یک سطح از انتخابگری و سبک زندگیهای ترکیبی قرار ندارند، اما تداوم روندهای اجتماعی و اقتصادی فعلی تعداد بیشتری از این گونه شهروندان بهوجود خواهد آورد. جامعه و سیاست اگر خواهان ثبات و آرامش و پیشرفت است، زبان سخن گفتن با این تعداد فزاینده نیز ناگزیر باید تغییر کند. تغییر زبان سخن گفتن با مردم، بزرگترین چالشی است که شخصیتها، جریانها و گروههای سیاسی در این وضعیت پیش روی خود دارند.
تغییر زبان نیز صرفاً چیزی در عالم گفتوگو باقی نمیماند. هر تغییر زبان به معنای ضرورت تغییر شیوهها و پذیرش ابزارها و اهداف جدید نیز هست. آینده جامعه ایران نیز تا اندازه زیادی بر اثر میزان پیدایش چنین تغییراتی رقم خواهد خورد. تغییری که عصر «مهندسی مردم» را خاتمهیافته تلقی کند و بفهمد که «مردم مهندس» متولد شده است، مردمی که طراحی میکنند، عناصر زندگیشان را ترکیب میکنند، محصولات فکری و اجتماعی جدید تولید میکنند؛ و به جهان در چارچوب محدودیتهای خودشان شکل میدهند.
کانال تلگرامی ما
https://t.me/eshghepool
اگر میخواهید کارآفرین شوید، ماهعسل آن را فراموش کنید!
مقایسه رویدادهای استارتاپی با واقعیات راهاندازی یک استارتآپ (به قلم حسین مرادی)
برگزاری رویدادهای کارآفرینی و آموزش عملی کارآفرینی از این جهت ضرورت دارد که افراد بتوانند در یک فضای شبیه سازی شده و در یک زمان محدود و فشرده, بصورت عملی, اصول راه اندازی یک استارتآپ رو فرا بگیرند، انگیزه لازم در این خصوص را بدست بیاورند، تیم سازی کنند، و شکست و موفقیت را تجربه کنند و به همین دلیل، بنده همیشه از طرفداران و حامیان برگزاری رویدادهای عملی استارتآپی بوده و هستم.
ولی نباید فراموش کرد که این رویدادها تنها برشی شیرین از مسیر پر پیچ و خم کارآفرینی هستند و میتوان آنها را ماهعسل کارآفرینی نامید!
چرا که در این رویدادها، معمولاً با افرادی روبرو هستیم که همه علاقهمند به کار و کارآفرینی هستند و غالب برگزارکنندگان، مربیان، داوران و حتی سایر شرکتکنندگان در رویداد, نگاه برد و باخت و منفعتگرایانه بلندمدت به این رویدادها ندارند.
اما اگر تصمیم گرفتید وارد کارزار سخت کارآفرینی شوید، ماهعسل آن را فراموش کنید!
چرا که وقتی ما در عمل, دست بکار میشویم و به اصطلاح، استارتآپ خودمان را راهاندازی میکنیم، با مفهومی عام به نام مردم طرف می شویم که بسیاری از آنها، اصلا با مفهوم استارتآپ آشنا نیستند و علاقه به آشنایی با آن هم ندارند و حتی با هر تغییری در سبک زندگی خود مخالف هستند.
بخش تلختر کارآفرینی زمانی خودش را نشان میدهد که برخی از دوستان و همراهان شما در ماه عسل کارآفرینی، در هنگام راهاندازی واقعی یک استارتآپ به دلایلی چون تضاد منافع (مانند اشتراک در بخشی از بازار هدف دو استارتاپ)، حسادت و تنگاندیشی و مانند آن از همراهی با شما دست میکشند و حتی برخی از آنها در مسیر رشد شما سنگاندازی میکنند که این مقطع را میتوان ماه تلخ کارآفرینی دانست.
کانال تلگرامی ما
https://telegram.me/joinchat/CpyMq0BT2QhELQqOq49UFg